خاطرهای نگفته از ترور نافرجام شهید چمران در بیمارستان
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۷۸۴۳۷
به گزارش قدس آنلاین، شهید مصطفی چمران در سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. او تحصیلات خود را در دانشگاه تهران به پایان برد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در آمریکا موفق به اخذ مدرک دکترای فیزیک پلاسما شد. سپس برای گذراندن آموزشهای نظامی به مصر و بعدازآن به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری ایفا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چمران به ایران بازگشت و در دولت مهدی بازرگان مدتی مسئولیت وزارت دفاع را بر عهده گرفت. او به هنگام بروز بحران در مناطق کردنشین ایران، به شهر پاوه رفت که در آنجا به همراه عدهای از پاسداران و نیروهای ژاندارمری در محاصره گروههای ضدانقلاب قرار گرفت.
پس از پیام امام به مردم برای حرکت به سوی پاوه و نجات محاصرهشدگان، شهید چمران اقدام به آزادسازی شهرهای کردنشین کرد. با تلاشهای او و سایر نیروها، همه شهرها در مدت ۲۰ روز آزاد شد.
شهید چمران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و پس از تجاوز عراق به ایران در سال ۱۳۵۹، ستاد جنگهای نامنظم را برای مقابله با متجاوزان تشکیل داد.
تحمل درد جراحی با ذکر «یا حسین»
سردار نصرالله فتحیان، فرمانده بهداری رزمی سپاه در دوران دفاع مقدس، در کتاب تاریخ شفاهی خود که قرار است در آیندهای نزدیک توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شود؛ نقل میکند:
دکتر منوچهر دوایی که شناسنامهای از جراحی در دفاع مقدس است، جزو بنیانگذاران جراحی در اهواز است و خیلی از بزرگان جراحی کشور، شاگرد ایشان بودند. الان هم پیرمردی است. دکتر کلانتر هرمزی که داماد دکتر دوایی است، یک خاطره جالبی از ماههای اولیه جنگ در خوزستان برای من تعریف میکرد، ایشان میگفت:
اواخر آبان ۱۳۵۹ زمانی که در بیمارستان گلستان اهواز مشغول خدمت بودیم، یک روز یک مجروح آوردند و گفتند ایشان از مسؤولان و فرماندهان جنگ است. آن زمان بیمارستان هم خیلی شلوغ بود. وقتی آن مجروح را دیدم، متوجه شدم که او دکتر مصطفی چمران است! بر اثر ترکش خمپاره، ران پایش جراحت سنگینی برداشته بود. پیش استاد دکتر دوایی رفتم و گفتم دکتر چمران را آوردند و خونریزی شدیدی هم دارد.
گفت: اتاق عملهایمان پر است، او را به اورژانس بیاورید. دکتر چمران را به اورژانس منتقل کردیم. دکتر دوایی بالاسر دکتر چمران حاضر شد. بانداژ را باز کردند. ران کاملاً از هم باز شده و شکاف عمیقی برداشته بود، گفت: ایشان را باید به اتاق عمل میبردیم، ولی چون اتاق عملها پر بود، همانجا روی تخت اورژانس زخمهای لهشده را باز و پاک کرد تا بتوانیم رانش را ببندیم.
نکته عجیب آنجا بود که در آن شلوغی فراموش کردیم، دکتر چمران را بیهوش کنیم! زیر لبش ذکر میگفت، دکتر دوایی پرسید: چرا ایشان را آمپول بیحسی نزدید! بعد دکتر دوایی از آقای چمران سؤال کرد: درد داری؟
معلوم بود که درد داشت، ولی دکتر چمران فرمودند: عزیز! شما کار خودتان را بکنید، من هم کار خودم را میکنم؛ در طول یک ساعت که عملش طول کشید؛ مدام ذکر یا حسین (ع) را زمزمه میکرد.
بالاخره زخم را جمع کردیم، وقتی زخم را بستیم، دکتر دوایی ایشان را به عنوان مجروح ویژه، تحویل من داد. من آن موقع رزیدنت سال اول جراحی بودم، دکتر دوایی به من گفت: ایشان را به مکانی مطمئن ببرید و از او مراقبت کنید.
اصابت گلوله به اتاق دکتر چمران در بیمارستان
یک اتاقی در بیمارستان گلستان پیدا کردیم و ایشان را به آنجا بردیم و خودم مراقب دکتر چمران شدم. ساعتی نگذشته بود که گفتند ایشان ملاقاتی دارند.
یک آقای قدبلندی با لباس نظامی بیرون اتاق ایستاده بود، خودش را معرفی کرد و گفت: من خامنهای هستم، میخواهم از دکتر چمران عیادت کنم. من تا آن موقع آقای خامنهای را از نزدیک ندیده بودم، نمیدانستم به ایشان اجازه ملاقات بدهم یا نه! بالاخره تا ما آمدیم هماهنگ کنیم، ایشان به داخل اتاق تشریف آوردند و بالای سر دکتر چمران حاضر شدند.
دکتر خیلی تلاش کرد، یک طوری از روی تخت خودش را تکان بدهد که آقای خامنهای سریع ایشان را سه چهار تا بوسه درست حسابی کرد. بعد خطاب به من گفت: آقای محترم اگر امکان دارد بگذارید ما چند دقیقهای باهم خوشوبش کنیم.
من از اتاق بیرون آمدم و پشت درب اتاق قدم میزدم که نمیدانم آقا چه مطلبی به دکتر چمران گفت که صدای قهقههاش بلند شد!
بعداز اینکه ملاقاتشان تمام شد، آقای خامنهای فرمودند: یک نفر را میفرستم تا ایشان را به استانداری یا جایی که ما تعیین میکنیم؛ منتقل کنید.
ابتدا با شنیدن این جمله خیلی ناراحت شدم! پیش خودم گفتم ما برای خودمان دکتر هستیم، من یک رزیدنت جراحی بهعنوان پرستار ویژه مراقب ایشان هستم، چرا میخواهد ایشان را از اینجا ببرد؟
سریع پیش آقای دکتر دوایی رفتم و موضوع را گفتم. ایشان گفتند: اشکالی ندارد، هر چه میگوید عمل کن، ایشان نماینده حضرت امام هستند، بگذارید ایشان تصمیم بگیرد.
عجیبتر از همه این موضوعات، زمانی بود که هنوز ساعتی از انتقال دکتر چمران به ساختمان استانداری نگذشته بود که بیمارستان گلستان مورد آتش توپخانه عراقیها قرار گرفت و یک گلوله به همان اتاق محل بستری دکتر چمران اصابت کرد.
منبع
ملا، علیاصغر، بهداری رزمی: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت سردار نصرالله فتحیان، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۴۰۰.
انتهای پیام/
منبع: فارس
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: شهید چمران ترور نافرجام دکتر دوایی دکتر چمران دفاع مقدس خامنه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۷۸۴۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرگ پزشک طرحی در جاسک تکذیب شد/ علوم پزشکی: در تهران فوت کرده
طبق اعلام دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان خبر فوت دکتر «زهرا ملکی قربانی»، پزشک طرحی در جاسک، که این روزها در فضای مجازی منتشر شده، نادرست است و وی در تهران فوت کرده است.
به گزارش مهر، انتشار خبر فوت دکتر زهرا ملکی قربانی در جاسک باعث ایجاد شایعات و نگرانیهایی در بین رسانههای رسمی و غیررسمی، مردم و جامعه پزشکی شده است.
دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان با صدور اطلاعیهای ضمن تسلیت این ضایعه دردناک به خانواده محترم ایشان و جامعه پزشکی، فوت این پزشک طرحی در شهرستان جاسک را تکذیب میکند و از رسانهها و سایر افراد جامعه تقاضا دارد که اخبار را از منابع موثق و معتبر دریافت کنند و از انتشار اخبار کذب و شایعات خودداری نمایند.
مرحومه دکتر زهرا ملکی قربانی پزشک طرحی در تاریخ ۳۰ دی ماه ۱۴۰۲ به دلیل مشکلات رفت و آمد و به درخواست خود، از بیمارستان جاسک به بیمارستان پارسیان منتقل و در آنجا مشغول به کار شد.
آخرین شیفت ایشان در بیمارستان پارسیان در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۴۰۳ بود و بعد از آن به تهران و نزد خانواده خود سفر کردند. و فوت ایشان در تهران اتفاق افتاده است.
هیچ گزارشی از درگیری و ضرب و جرح توسط بیمار یا همراهان بیمار در هیچیک از دو محل خدمت ایشان (جاسک و پارسیان) وجود ندارد. همچنین از زمان آغاز به کار ایشان در استان هیچگونه مشکل کاری یا نارضایتی و شکایت یا درخواستی برای رفع مشکل از طرف نامبرده به دانشگاه مطرح نشده است؛ به همین دلیل فوت نامبرده هیچ گونه ارتباط کاری نمیتواند داشته باشد.
لازم به ذکر است که شیفت بعدی دکتر ملکی در بیمارستان پارسیان از تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ آغاز میشد. بنابراین، اخبار منتشر شده مبنی بر فوت ایشان در جاسک نادرست بوده و بر اساس آخرین اخبار و گزارشات فوت ایشان در تهران مورد تأیید است.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: درگذشت یک پزشک زن بیمارستان شریعتی/ مرگ یا خودکشی؟ مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی : خودکشی پزشکان به مرز هشدار رسیده